Autoconverted from "35.srt"

بانوي اول آشپز خانه هنوز نيامد؟

 

ما يک پيام فوري فرستاديم .او بزودي اينجا خواهد بود

 

بانوي منشي ها کجا هستند؟

 

قسمت 35

 

ايشان در حاضر اينجا نيستند

 

ما بايد پيش بريم و جلسه را شروع مي کنيم

 

ملکه داراي نشانهاي از سقط جنين هستند

 

چي_ حتي با اينکه مراقب بوديم ؟

 

من فکر مي کنم فقدان اشتها به بنيه ايشان صدمه بزند

 

مهم نيست که ما سخت تلاش کرديم تهوع صبگاهيش بدتر ميشود

 

اما رحم باز نشده بنابراين هنوز اين سقط نيست

 

ما بايد چه کار بکنيم؟

 

آب پيچکها و کدو تنبلهاي اب پز شده را بياوريد و خرماها را در کاغذ بپزيد

 

بطوريکه براي غذا حليم آجيل کاج با ريشه نيلوفر ابي درست کنيد

 

بله آقا

 

حالا دير شده

 

شما بانوي پزشکي داريد

 

که بتواند او را با طب سوزني درمان کند

 

... من بايد از يول يسون بخواهم

 

اما اول مي خواهم به او و دستيارش اون را ياد بدهم

 

سريع حرکت کنيد

 

پستهايتان را ترک نکنيد لازم که اوضاع را کنترل کنيم

 

شين بي برو به انبار و دارو ساز سون دول را پيدا کن

 

سون دول ميدونه که يول يي کجاست.بانوي پزشک بي سون

 

و گي گيونگ به او بگو بره انها را بگيره

 

يانگوم برو به انبار سلطنتي و اب و دستمال بگير

 

اون بي برو و از ملکه مراقبت کن .اون بايد تا حالا آماده شده باشد

 

پيچکهاي کدو تنبل , حليم چوب کاج و ريشه نيلوفر از انبار بگيريد

 

بانوي اول آشپز خانه هنوز نيامد؟

 

ما يک پيام فوري فرستاديم .او بزودي اينجا خواهد بود

 

لطفا" دراز بکشيد

 

ايا معده شما آسيب ديده

 

هنوز زياد آسيب نديده

 

پس احساس خشکي مي کنيد

 

بله فقط کمي احساس سفتي ميکنم

 

!! خون

 

واي نه چه کار بايد بکنيم؟

 

اين چيه.چه شده

 

من فکر مي کنم بايد به آقاي يونگ بگيم بيايد اينجا

 

کسي بيرونه ؟ پزشک اينجا خواهد بود

 

عجله کنيد و پرده ني را آويزان کنيد

 

چه شده ؟ چيه؟

 

عالي جناب خواهش مي کنم آرام باشيد

 

شما بايد قوي بمانيد

 

چطور من ميتونم

 

... نفس عميق بکشيد

 

چطور مي توانم نفس عميق بکشم؟

 

عالي جناب ما هنوز نميدنيم

 

بنابرين شما بايد نفس عميق بکشيد

 

آن وقت شما شانس خواهيد داشت بنابراين بهم گوش بدهيد و نفس بکشيد

 


درست عالي جناب

 

بانو منشيها اينجا هستند

 

نفستان را به آرامي خارج کنيد.بيشتر

 

... عالي جناب

 

...فقط چه طور؟

 

اينجا چه کار مي کني؟

 

چطور مي توني اينجا باشي؟

 

چه طور تو نستي ؟

 

... او بايد استراحت کنه

 

... چطور؟!؟

 

لطفا" صدايتان را بيا ريد پايين

 

چه اتفاقي براي هو افتاده؟

 

ايشان علايمي از سقط جنين دارن

 

او خونريزي کرده؟

 

بله

 

تو چطور امدي اينجا؟

 

بانوي من لطفا" به ايشان کمک کنيد که نفس بکشد

 

سعي کنيد به کمک بکنيد که نفس اش را ارام و طولاني بيرون بدهد

 

عجله کنيد

 

عالي جناب نفستان را به آرامي بيرن بدهيد و اون را براي مدت نگه داريد

 

چه اتفاقي افتاده؟

 

کيسه ابش پاره شده؟

 

نه هنوز خون بيرون ميده

 

اين تخليه ساده است؟

 

نه جنين مرده وجفت بيرون اومدن

 

ايشان سقط جنين داشتن

 

عالي جناب .نااميد نشويد

 

شما ميتوانيد دوباره آبستن بشويد

 

لطفا" براي سلامتي ايشان بسيار مراقب باشيد

 

تو همچنين

 

پس او سقط جنين داشت

 

اين اخبار خوبي نيست؟

 

پس چه اتفاقي افتاده؟

 

من متاسفم که اين را ميگم اما او سقت جنين داشته

 

چطور مي تونه اين طور باشه

 

ملکه احتمالا" قلبشان شکسته بنابراين خواهش مي کنم به او دل داري بدهيد

 

باشه

 

آقا چه اتفاقي افتاد؟وقتي ما قصر را ترک کرديم حال ايشان خوب بنظر ميرسيد

 

متاسفم

 

اين مشکل از شما نبوده

 

اين اتفاق غير منتظرانه طبيعي بود

 

... اما

 

براي داشتن بچه ديگر

 

سلامتي اشان مهمتره

 

هر کسي بايد متوجه اين مسئله باشد

 

شما دستياران جديد هستيد

 

اين بايد براي شما گيج کننده باشد اما شما اون را خوب انجام دادين

 

... اين را ببر

 

تو تعجب کردي اينطور نيست

 

تو اينجا استراحت مي کني من آموزش پزشکي مي دهم

 

ميشه اون را برام انجام بدي؟

 

بانو منشيها اينجا هستند

 

نفستان را به آرامي خارج کنيد.بيشتر

 

... عالي جناب

 

...فقط چه طور؟

 

اينجا چه کار مي کني؟

 

چطور مي توني اينجا باشي؟

 

ب
انوي منشيها...... بانوي منشيهاي سلطنتي

 

بانو سو

 

... هوانگ

 

...شما چطورهستيد

 

... زمان زيادي مي گذره

 

بانوي اول مي خوا ست يانگوم را ببينه

 

بنابراين من فکر کردم اينجا کسي ديگه اي با اين اسم هست

 

بانوي اول؟

 

منظورت گيو يونگه؟

 

بله

 

اون مي خواهد من را ببيند؟

 

بله

 

چه اتفاقي افتاده؟

 

شما چه طور به اينجا برگشتين؟

 

تو مي خواهي اين جوري(زشت) براي عالي جناب غذا سرو کني؟

 

با کنار گذشتن شکلها پيش هم تو نمي توني انتظار داشته باشي اون را خوب آماده کني

 

تو يانگومي ؟

 

يانگوم؟

 

...متاسفم

 

درسته

 

چطور ؟ چطوري؟

 

من ميدونم دير شده اما تبريک مي گم

 

تو بايد بانوي اول باشي

 

بنابر اين حالا خوشحالي ؟

 

بايد هم خوشحال باشيد

 

شما براي رسيدن به موقعيت بزرگ همه چيز را دور انداختين

 

تو ..... تو نميتوني اينجا بموني

 

تو بايد در جيجوا باشي چطور برگشتي اينجا؟

 

شما چطور بودين؟

 

تو فکر مي کني در امان خواهي بود که برگشتي اينجا

 

حال ملکه خوب نيست من بايد برم

 

چطور به خودت اجازه مي دي تو راهم قرار بگيري

 

سلام

 

... يان...يانگوم

 

بانوي من يان... يانگوم

 

اون يانگومه

 

واقعا" خودشه

 

من بايد وقتي اونها را دوباره ميديدم چه مي گفتم

 

من بيشتر از هزار بار فکر کردم

 

اما بانوي من بي فايده است من نمي تونستم چيزي بکم يا به اون فکر کنم...

 

من حتي بخاطر نميارم که چي گفتم

 

انها يک جماعت محکم هستند(با نفوز هستند

 

من اون را مجبور کردم سم بخوره و اون دخترش را فرستاد

 

من اون را مثل يک خدمتکار بيرون انداختم اما اون دوباره برگشته

 

ما چه کار ميتونيم در مورد اين بدبختي انجام بديم.چه کار بکنيم

 

ما از همان اول نبايد با اونها معاشرت مي کرديم

 

يون سنگ

 

اون از بانوان آشپز خانه بود
بله

 

خوب ... من در مورد اون چيري نمي دونم

 

در مورد بانوي دربار که اسمش مين گيول چي؟

 

مين گي يول؟

 

اه منظورت بانو مينه؟

 

او حالا يک بانوي مراقبه

 

بعد از اينکه بانوي آشپز خانه بود

 

بله من شنيدم او يک بانوي مراقب در قصر پادشاه شده

 

يک بانوي مراقب در قصر پادشاه

 

ببخشيد

 

چه شده

 

ميدونيد چه اتفاقي براي بانوي مراقب :مين گيول افتاده

 

مين گيول ؟منظورت بانو مينه ?

 

اون را در اب انبار سلطنتي نديدي؟

 

آب انبار سلطنتي ؟

 

مورد بدي وجود ندارد

 

برو تو انجامش بده

 

چرا منو مجبور مي کني هر روز توالت را تميز کنم

 

بس ديگه جواب منو نده

 

من مهارت پزشکي خواهم گرفت که اون را با اب بشورم .پس تميزش کن

 

بانوي من شما مطمنيد که مابار ديگه به آشپز خانه بر نميگرديم

 

تو کي مي خواهي پرسيدن اين سوال را از من متوقف کني

 

چنگ ...... چنگ

 

چيه

 

يانگوم تويي؟اين طور نيست

 

بانوي من

 

يانگوم

 

يانگوم تويي درسته؟

 

...چنگ يي

 

... يانگوم

 

چه اتفاقي براي تو افتاده

 

چرا اينها را پوشيدي؟

 

... من ميخواستم شما را ببينم

 

براي اينه که من يک بانو پزشکم

 

من مي خواستم به قصر برگردم

 

بله يانگوم من تو را واقعا" از دست دادم

 

منم همين طور ...منم همين طور

 

يون سنگ چي شد

 

يون سنگ چي شد؟

 

خيلي زود بعد از اون اتفاق که براي بانو هن افتاد

 

بانو منشيها به خاطر دارايهاي شخصي اخراج شد

 

من شنيدم اين اموال از طرف بانو چوئي داده شدن

 

اما بانو چوئي اون را از قصر اخراج کرد

 

و خيلي سريع بانو چوئي شد بانوي منشيهاي سلطنتي و

 

گيوم يونگ شد بانوي اول آشپز خانه

 

من نمي دونم چطور تونستن اين کار را بکنن

 

بنابراين اونها مطمئن هستند که کسي بالاتر از اونها نيست پس

 

گيوم يونگ در آشپزخانه مي ماند

 

اگر چه ما هنوز بيرون آشپز خانه هستيم پس

 

ما اطراف خانهاي مختلف کشتيم

 

ما ما يک روز گفتيم مي خواهيم به قصر شاه برگرديم

 

اما ما بانوان مسئول اب استحمام و توالت عالي جناب هستيم

 

ما فقط نام مان مراقب است

 

ما هرگز صورت اون را نديديم ....فقط پشتشو

 

بهرحال الان روزگار بانو چوئي است

 

اما چه يونگ سن چه شد

 

...از وقتي او با سگ عالي جناب بازي کرد

 

اما پادشاه دوباره از اون نپرسيد

 

تو در مورد بانواني که چنين وضعيتي دارند چيزي ميدوني,درسته

 

اين احتمالا" به خاطر بانو چوئي است

 

بهر حال ما تو اين وضع نارحت کننده هستيم

 

مردم چيزي در مورد عقايد اون نمي دونن.او متوسل (وفادار) به ارواح شده

 

بنابراين او مي تونه پادشاه را دوباره به اتاقش بياره.اما نيميشه

 

اون براي سلامتي تو دعا ميکنه مي توني دوباره او را ببيني

 

درسته

 

... يون سنگ

 

...يون سنگ

 

يانگوم

 

يون سنگ

 

...يانگوم

 

...يانگوم

 

يک مهمان اينجاست

 

مقداري غذا بدين بخوره

 

... اونها براي مهمانان بانو هي بين هستند.ما خيلي گرفتاريم

 

... ما فقط غذاهاي سبک ومختصرمي خواهيم

 

باشه ما اون را آماده مي کنيم اما همين يکبار لطفا" صبر کنيد

 

... اون هر روز وقتش را به بطالت مي گذراند

 

او نمي تونه خودش اين را درست کنه

 

درسته. بنابراين ما غذاي سبکي نداريم

 

...اما هنوز

 

پس تو يک بانوي پزشک شدي؟

 

اين براي تو سخته , حتي بانوان دربار هم بانوان پزشکي را پايينتر از خود شان ميدونن

 

اين بايد براي يک بانوي دربار سخت باشه که تحمل کنه(پايدار باشه

 

... اما من ميتونم دوباده تو را مثل الان ببينم

 

بله

 

متاسفم يانگوم

 

واقعا" متاسفم

 

براي چه ؟چرا؟

 

عالي جناب مرا بيشتر ميخواهد اگر من بيشتر شبيه بانوي

 

بنابراين من ميتونستم در مورد بي گناهيت بهش بگم

 

متاسفم يانگوم اما اين خيلي ترسناک بود

 

من خيلي ترسيده بودم

 

من خوشحالم بابت اينکه تو را اينجا ميبينم که بهم اينطور خوشامد بگي

 

اه نه .من اگه مي دونستم که تو مي خواهي برگردي اينطور

 

من از رقصندها بايد ياد که چطور شاه را بيشتر خوشنود کنم

 

يون سنگ

 

اما بانو چوئي هنوز زنده است..

 

و گيوم يونگ هم زنده است و خوبه

 

...اين براي شروع عجيب بود

 

هوانگ ميگوي بخار پزي را که يانگرو بهش داده بود خورد

 

من متاسفم يانگوم

 

من نمي تونستم بهت کمک کنم

 

چطور ميشه که من تو هيچ کاري خوب نيستم

 

...اين طور نکن يون سنگ

 

تو بايد مراقب باشي يانگوم

 

مراقب باش يانگوم

 

ا و در اين خيانت مقصر نيست؟

 

تو ميتوني از اون در برابرش استفاده کني

 

من از اين نگرانم که اون راهي نيست که بره به دادکاه حالا

 

منظورت چيه؟

 

ما با يانگوم اون کار را کرديم پس مي توا نيم از شر اقاي جو خلاص بشيم

 

بهر حال الان اين راه مناسب است

 

ما ميتونستيم قرباني باشيم

 

پس تو مگي که شاه نظرش را تغيير مي دهد؟

 

اين از مقامات رسمي است؟

 

نه اين از طرف دانشجويان دانشکده سونگ گيون است

 

اين چرنده حتي اگر دلايلي از امنيت ملي بدهند

 

اونها تنها سعي مي کنن که قدرتشان را بر گرداند اينها مربوط به پاکسازي 1519 ميشه

 

...بله اگر چه اونها محکوم نشدن

 

انها به واضع از طرف اقاي جو حمايت مي شن

 

ما بايد بهر وسيله اي که شده جلوشان را بگيريم

 

...بله مقامات ر سمي بخوبي ميدانند بالاترين اونها مجبورا" در خواستهاي بکنند

 

همچنين شما به عنوان بالاترين مقام رسمي مي توانيد کارهايي انجام بدهيد

 

مطمئنا

 

قربان شما بايد دستور بگيريد از عالي جناب

 

باشه

 

...محققهاي دانشکده سون گيون مجبوراند تقاضا بکنند و ليست

 

تشکيل شده از کساني که براي امنيت ملي کار مي کنند

 

ما اينجا يک دليل خوب داريم

 

اون به نظر شاه بستگي داره

 

من مطمئن نيستم او قدر خواهدبود که راي دادگاه را بر گرداند

 

عالي جناب اگر چه اونها مستقيما" درگير نشدند

 

اونها با قضيه پاکسازي 1519 درگير هستند

 

...عالي جناب اگر ما اونهايي را که شما مجازات نکردين کنار بگذاريم

 

مثل آقاي جو در اين موقعيت مناسب نيست

 

پس ما نميتونيم در اين موقعيت هيچ کدوم از اونها را بگيريم

 

قربان صداي شما براي اين بالا رفته

 

مردم با ديدن افسران ارتش تسليم ميشوند؟

 

... شما مي ادنيد که چندبار ژاپن

 

سعي کرده که شهرهاي جنوبي را تصرف کنه؟

 

بهر حال مقامات محلي در خواست حمايت بيشتري کردن

 

اما درخواست انها مورد توجه قرار نيمگيرد

 

...قربان ما بايد ببينيم که چه کساني علاقه مندان که در دفاع ملي شرکت کنند

 

و چقدر توانايي دارد که در قصر اين کار را انجام بده

 

عالي جناب اين فهرست کاملي از مردم است که با احتياط کامل انتخاب شده ا ند

 

خواهش مي کنم دستور بدين که اونها انتخاب بشوند

 

...عالي جناب

 

من شما را درک ميکنيم.ومي فهمم که چه از من ميخواهيد

 

من اين اجازه به شما مي دهم

 

.. عالي جناب .اما انها با آقاي جو در کير شده اند

 

تا وقتي من هستم افراد خوب منصوب خواهد شد

 

بخاطر ميراث آقاي جو؟

 

مثل گذشته به او پشت مي کنيد

 

به جز اين,نميشه ما او را براي انتقام محکوم کنيم

 

چي شد؟

 

...اون قبول کرد .اون به ما اجازه داد

 

...اونها ممکن نيست بزارن اين براحتي پيش بره

 

...اونها حالا مجبور خواهند بود

 

منظور ايشان چه بود وقتي گفت

 

تا وقتي که من بايد خوداري کنم از انتساب مردم خوب

 

بخاطر ميراث آقاي جو؟

 

...يعني اون برميدارد

 

همه کساني را که از طرف آقاي جو در گذشته نفوذ داشتن.درسته؟

 

...ما بايد نقشه اي بکشيم

 

من ميخواهم امروز بعد از کار به خانه ام بيايي

 

آقاي کنگ هم اونجاست

 

جيزي شده؟

 

تو ,من يا هر کس ديگه مي تونه هدف آقاي چوئي يا وزير آوگيومو باشه

 

...من غافلگير شدم وقتي ديدم که بانو چوئي,بانوي منشها شده

 

و گيوم يونگ بانوي اول آشپز خانه

 

تو اونها را ديدي؟

 

بله

 

پس بايد عجله کنيم

 

بشينيد

 

اونها دستياران بانوان پزشکي هستند؟

 

بله اونها تازه اومدن

 

شين تو احتمالا" اونها را ميشناسي

 

او از مدرسه آموزشي اومده

 

بشين

 

عالي جناب خيلي نگران بدتر شدن حال مادرشان هستند

 

بانو بي سون ,يک گزارش از بهتر شدن حالشان تهيه کن

 

من شنيدم که ملکه خوب نشدن؟جريان چيه؟

 

...طبق نظر يوال يي ملکه بنظر مي رسه

 

دچار فشار بد روحي شدن

 

احتمالا".اما اين ميتونه علت بيرون امدن خون از مجرا باشه.پس تمام وقت اون را چک کنيد

 

...عالي جناب خيلي نگران سلامتي مادرشان است و حالا اون

 

ملکه هم سقط جنين داشته,ايشان خيلي بيشتر نگران شده

 

اين مطالب را در ذهن داشته باشيد که بهتر وظايفتون را انجام بدهيد

 

چه چيزي شما را اينجا آورده؟

 

برادرم مي خواهدشما را توي بار رقص ببينه

 

مطمئنا

 

قربان شما قصد داريد با اينها چه کار کنيد؟

 

من اينها را براي استفاده اونها مي خواهم

 

?...کجا ممکن شما

 

سلام

 

بريم

 

...کجا؟

 

من به کمکتان احتياج دارم. هر دوي شما

 

بله؟

 

وزير ارشد دوم گفت با شماست؟

 

ابته...اون کسي که خيلي زود بيدار ميشه

 

ويادوري کرد آقاي جو يونگ اهم

 

در مورد نخست وزير چه؟

 

اون نميتونه در موارد اينطوري کاري بکنه

 

اما اگر من و افسر ارشد دوم موافقت کنيم او در مورد اين پيام صبحت خواهد کرد

 

پس مشکلي پيش نخواهد اومد

 

قربان مک کي هستم مي تونم بيام داخل؟

 

چه شده؟بيا تو

 

يک خدمتکار ار خانتان اومده

 

از خانه من؟

 

بله... نخست وزير دوم مي خواهد شما را در خانشان ببيند

 

نخست وزير دوم؟

 

او شما را بصرف غذا دعوت کرده

 

غذا؟

 

بله.اما پيشخدمت آقاي پارک و کارفرماي خانه آقاي چوئي اينجا هستند

 

چرا؟

 

اونها به اين دليل اينجا هستند

 

قربان شما هم اينجا هستين؟

 

من متاسفم امامن بايد سريع جاي برم

 

چه شده؟

 

چيزي نيست

 

من بايد خيلي سريع به شما مطلبي را بگم اما حالا وقت مناسبي نيست

 

چه مطلبي؟

 

من دوباره بزودي شما را ملاقات خواهم کرد

 

اينجا بمانيد و لذت ببريد

 

باشه

 

بابت غذا مشکرم

 

من مطمئن نيستم که خوشتان اومده باشد

 

من به اونها گفتم که غذاي سالم و خوشمزه درست کنن

 

من همه اونها را خوب خوردم اما منظور شما را نميفهمم

 

بنابراين من واقعا"نميدونم چه مزه اي داره

 

...من و شما پيش شاه با صداي بلند با هم بحث کرديم

 

چرا شما در مورد فکرتان چيزي نمي گين

 

من چيزي را مخفي نکردم

 

...همانطور که ميدانيدمن ومين جانگهو اينجا را توسعه داديم

 

زيرا بر مهاجمان پيروز شديم

 

من فقط از شما مي خواهم که کمکمان بکنيد تا تمرکز بيشتري روي قدرت محليمان داشته باشيم

 

اين براي شما بخوبي سودمند خواهد بود

 

اين به سود من خواهد بود

 

بله آقا

 

اگه مخالفت بکنم چه کار مي کنيد؟

 

در حقيقت من موافق نيستم

 

پس شما فکر مي کنيد اين جنگ بين ماست؟

 

من هنوز در موردش فکر مي کنم

 

پس اجازه بدهيد که من به فکر کردنتان کمک کنم

 

...مين

 

...بله

 

شما مي دانيد چه خوردين؟

 

اونها اردکهاي گوگردي بودن

 

اما هيچ اتفاقي براي شما توي روزهايي که اينجا بودين پيش نيامد

 

من مطمئنم که شما اين را خوب مي دانيد

 

...و همچنين متقدم که اون نگهباني که در کوه موک مياک مرد

 

در جريان اين توطئه بوده

 

...پس مشکل در اين زمان وضعيت عالي جناب بود

 

او به آقاي جو يونگ اهم اطمينان نداشت

 

اما وقتي من امروز عالي جناب را ديدم بنظر مي رسيد نظرشان عوض شده

 

و اگر شما بخواهيد که با ما بجنگيد پس ما هم با شما تا حد مرگ مي جنگيم

 

ما نمي خواهيم مثل گذشته کاملا" قرباني بشيم

 

...شما ممکن است قادر به پيروزي باشين

 

اما شما بايد خيلي چيزها را از دست بدهيد

 

براي اينه که شما را به اينجا دعوت کردم

 

چيه؟

 

من شما را دنبال مي کردم چون مي خواهم چيزي بهتان بگم

 

...اگر شما سعي کنيد که بانو سو را به علت خيانت بيرون بندازين

 

من تصور خواهم کرد که اين شروع جنگه

 

اين را فراموش نکنيد

 

اون واقعا" اين را بهت کفت؟

 

...حتي وزير اوه هم گفت حالا زمان جنگ نيست

 

از وقتي که شما نمي جنگين و اين فقط نصفي از پيروزي است

 

شما اين را مي فهمين؟ اين دليلي که ما بايد زندگي بي ارزش مين جانگو را بگيريم

 

...زمان زيادي گذشته

 

بله,زمان زيادي از اخرين باري که شما را ديدم مي گذره

 

ايا شما اين را از دايتان شنيدين؟

 

بله شنيدم

 

...متاسفم که چنين حرفهايي را به شمامي زنم ,چون قبلا" اين اتفاق براي من افتاده

 

تبريک ميگم بانوي اول آشپز خانه شايسته شماست

 

من همچنين نمي خواهم اين را انجام بدهم

 

من تمايل ندارم در مورد شما اين کار را انجام بدهم بانو چوئي

 

من دستور عمل شمارا ادامه دادم و پوستم زيبا تر شده

 

بله درسته

 

اين چيزها در کتابهاي پزشکي هستند

 

واقعا"؟ کتابهاي پزشکي چنين چيزهايي دارند؟

 

پس چطور بانوان قبلي چيزي در اين مورد به ما نگفتن

 

حالا انجام شده

 

پاهاي من را هم ماساژ بده

 

نمي خواهي انجام بدي؟

 

...من نمي دونم تو برگشتي

 

اما من يک بانوي دربارم و تو يک بانوي پزشک

 

تو بايد اونطور که من مي گم انجام بدي

 

...همه ي رگهاي در پا متمرکز شده اند بنابرين متونيد بفهميد که کدام قسمت

 

از بدنتان درد مي کند با برسي کردن نقاط سفت يا دردناک پاهاتان

 

آيا قسمت رويه (بالاي) معدتان آسيب ديده؟

 

وقتي که تنها هستين اونها را ماساژ بدين

 

انرژي اين جا مسدود ميشه

 

شما بايد انها شل کنيد يا قلبتون درد خواهد کشيد

 

چرا معده و طحالتان بد کار مي کنه

 

شما بايد آرام باشيد

 

او به نظر آشنا مي اومد

 

پس خودشه؟

 

بله درسته

 

پس چطور اون در داروخانه ساطنتي است؟

 

اون بايد خودشو آموزش بدهد تا بانوي پزشک بشود

 

اون امتحانات پزشکي را گذرونده

 

اما با توجه به وضع دربار

 

اين عقيده ي خوبي نيست که خيانت گذشته مطرح کنيم

 

وما نبايد اين را انجام بديم اگر چه خوب باشه

 

نگران نباشيد

 

نباشم؟

 

من پزشک دربارم و يانگوم فقط يک دستياره

 

چرا بايد نگران باشيم؟

 

اين خيلي آسانه که يک دستيار را به دفتر شهري بفرستم

 

ويا اورا به دفتر ايالتي بفرستم...

 

همچنين به دفتر شهري محلي

 

نگران نباشيد

 

دوبار جو امروز دير کرده

 

شما اون را نديدين؟

 

کار ملکه چطوره

 

اون خوب کار نمي کنه

 

ايشان هنوز احساس بيماري مي کنند و حالشان بد است

 

ايا شما ايشان خوب معاينه کردين؟

 

حال مادر عالي جناب چطوره؟

 

التهاب مفاصلشان بدتر شده

 

اين يک مشکل است,وبخاطر سن ايشان تشخيص نشانهايش سخت است

 

ايشان را هر مدت معاينه کنيد

 

ايا معلمي براي اين بانوان دستيار در نظرگرفتين؟

 

من الان قادرنيستم که دستيار داشته باشم

 

پس جو اون را انجام مي دهد

 

...اما جو

 

اون هم چنين مقداري کار دارد

 

...اما آقا

 

چطور جرات مي کنيد روي حرف من حرف بزنيد؟

 

متاسفم

 

...متاسفم.من ميخواستم به موقع بيام ولي در بين را به چند بيمار شخصي برخوردم

 

...ومن بعنوان پزشک نمي توانستم توجه نکنم

 

آيا واقعا" حقيقت داره؟

 

...بله به جعبه طب سوزنيم نگاه کنيد

 

فکر کنم يکي ديکه قفلش کرده

 

آموزش بانوان پزشکي را از امروز شروع کن

 

ببخشيد

 

بانوان دستيار پزشکي را آموزش بده

 

بله مشکلي نيست

 

پزشک بودن تنها کاره

 

شما بايد با اشخاص مثل خودتان رفتار کنيد

 

و مسئو ليت را خودتون به عهده بگيرين

 

ولي شما لازم نيست اين طور باشيد

 

چرا. براي اينکه من اينجام

 

...اول از همه

 

به من راجع به بيماريهاي که بين بانوان دربار پيدا کردين بگين

 

...من يک بانوي دربار از خياط خانه را معاينه کردم

 

اون تب داشت وگونه ها,لبها,لثهاش ورم کرده بود

 

معدش هم ورم کرده بود؟

 

نه معدش ورم نکرده

 

يانگ.ضعف انرژي در صورت

 

از پزشکي دونگ مک استفاده کن

 

اما ضعف قلبي باعث ضغف در قسمت پاييني معده مي شود

 

اون بنظر نمي رسه

 

شما از واژهاي پزشکي چه تصوري دارين؟آيا به من گوش نمي دهيد؟

 

...نه اينطور نيست

 

من جزئيات را به شما خواهم داد پس توجه کنيد

 

مطمئنا

 

و تو؟

 

من بانوي آرايشگر را معاينه کردم

 

پشت او صدمه ديده و اوگفت که پاهايش خشک شده

 

فکر مي کنم که باد سرد به کليه اش آسيب رسانده

 

کمر درد؟فکر کنم او به طب سوزني نياز داره

 

من جاهايش را بهتون خواهم گفت پس همان طور که ميگم عمل کنيد

 

سون دل

 

چه شده

 

Take your shirt off and lie down
لباست را در بيار و دراز بکش

 

با دقت به من نگاه کنيد

 

...اينطوري که نميشه

 

شما واقعا" بايد همه اونها را بذارين

 

اين روش کاشتن برنجه

 

من اين را وقتي توي چين درس مي خواندم ياد گرفتم

 

شما هم مطمئنا" بايد همانطور که مي بينيد انجام بدهيد

 

از وقتي که جو رفته اونها را بزودي با لگد بيرون مي دازند

 

بله ميدونم.نميدانم چرا اونها را به او دادن

 

من فکر کردم الان دختدان خوبي داريم...

 

فکر کنم احتمالا"به اون گزارش دادن که به جو کاري ندهند

 

براي او بيکار بودنش به ما کمک مي کنه

 

نگران نباش به بانوان دستيار مي گم به قصر ملکه بيان

 

بله

 

نبضشان را بگير

 

نبضش ضعيفه

 

مطمئني؟

 

بله

 

در مورد حالش ازش بپرس

 

در بدنتان احساس خفگي مي کنيد؟

 

...بله يکم بيشتر از خفگي

 

لطفا" زبانتان را براي چند لحظه بيرون بيارن

 

اون تيره رنگ و متمايل به آبي است

 

عالي جناب بيماري شما در حال خوب شدن است

 

فقط سعي کنيد ان را پشت سر بگذريد

 

خواهش مي کنم آرام باشيد

 

سعي مي کنم,اما بخاطر بچه ام نمي توانم آرام باشم

 

...يک پزشک نمي تواند کاري در مورد بيماري قلبي انجام بدهد

 

خواهش مي کنم قوت قلب داشته باشيد

 

باشه

 

...يوال يي لازمه که باهات صحبت کنم

 

و بانوان دستيار مي توانند به ملکه کمک کنند

 

...کنارش حضور داشته باشيدونبضش را چک کنيد

 

و آزمايش کنيد صورت ودستهايش را مثل تمرينهاي قبل

 

عالي جناب ايا در شکمتان احساس درد مي کنيد؟

 

...بله فکر مي کنم

 

... عالي جناب,سعي کنيد يکبار اون را بيرون بدهيد

 

علائم ديگري نداشت؟

 

نه

 

پس چرا اين نسخه کار نمي دهد

 

...به رغم وجود نشانهاي فشار روحي

 

خونشان موردي نداشته

 

من فکر مي کنم خونريزي ايشان ناشي از فشار روحي است

 

منظورت اينه که ما بايد به او داروهاي قويتري بدهيم

 

... اون از قبلا" ضعيفتر شده

 

بانوان دستيار کجا هستند؟

 

اونها چطور ميتواند اين طور کسي را درمان کنند و ناپديد بشن

 

چطور مي توانيد از روش دانگ مک استفاده کنيد وقتي که شما بايد از روش سنگ ما استفاده کنيد

 

... من به اونها گفتم از اين داروها استفاده بکنند

 

اون وقت بانوان دستيار به حرف پزشک گوش ندهند؟

 

...نه آقا اينطور نيست

 

چطور جراعت مي کني جواب بدهي؟

 

شين بي

 

چه شده؟

 

بانوي من گفت کمر درد داره

 

و بانوي پزشکي او را سوزن زده

 

او گفته که نمي تونه از کمرش استفاده کنه

 

من مکانهاش را به وضوح به شما نشان دادم

 

شما دوتا خوب آموزش نديدين

 

آماده بشين تا به دفتر مردمي برويد

 

من جاهاش را به وضوع بر روي نصف نهار نشان دادم.من اونها را خوب درس ندادم؟

 

...اين عجيبه

 

اه.من حالا بايد چند نفر را ملاقات کنم.خدا حا فظ

 

چه شده؟

 

مشکل بزرگي پيش اومده

 

ملکه بي هوش شدن

 

چي؟

 

چرا ؟تشخيص بيماري وتجويز دارو درست بوده

 

اين بايد يک تشخيص نادرست و تجويز دارو اشتباه باشد

 

تشخيص من هرگز نادرست نبوده

 

پس نسخه هم نادرست نبوده

 

بهرحال ما نمي توانيم با اين روش جلو بريم

 

در کتابهاي پزشکي تحقيق کنيد و چيزهايي بفهميد

 

عجله کنيد

 

من به دفتر مردمي گفتم که بانوان دستيار جديد مي فرستم

 

آقا

 

حالا چه ميشه يانگوم؟

 

ما بايد بخاطر آقاي جو به دفتر مردمي بريم

 

...شين بي

 

چيه؟

 

اين کمي عجيب نيست وقتي که تو حبوبات ملکه را برسي کردي

 

...چي؟ واقعا" من احساس مي کنم

 

...اما من مطمئن نبودم و نمي دونستم چه چيزي ميتونست اشتباه باشد

 

تشخيص يوال يي و علائم بيماري ملکه با هم جور در نمي يومد

 

so I've been little worried

 

اما بانو يوال بنظر مي رسه که بهترين بانوي پزشکي باشه

 

مهچنين پزشکها هم بهش ا طمينان دارند

 

... مي دانم اما بازهم کمي عجيبه

 

پس شما مي گين تشخيص من اشتباه است

 

... نه اينطور نيست